هنگامی که فرزند شما وارد دوران بلوغ می شود، بهتر می تواند احساسات خود را بیان کند و قوه تشخیص بهتری برای موارد درست و نادرست دارد.
آنها می توانند انتخاب های خود را در مورد دوستان، ورزش و مدرسه داشته باشند. با این به دست آوردن استقلال، تمرکز بیشتری بر شخصیت، علایق و دوستان خود ایجاد می کنند.
آنها همچنین دستخوش تغییرات فیزیکی زیادی مانند شروع دوران عادت ماهانه برای دختران و بم تر شدن صداها در بین پسران هستند. برای برخی از کودکان این تغییرات ممکن است نگران کننده یا ترسناک باشد.
زمانی برای تغییر:
تغییرات سریع فیزیکی همراه با نگرانی در مورد ظاهر و اهمیت روابط دوستانه می تواند بر سلامت روانی و عاطفی کودک تأثیر بگذارد. این زمان می تواند یک زمان چالش برانگیز برای کودکان باشد و یکی از مراحل مهم رشد وتوسعه شخصیت آنهاست. به رسمیت شناختن اینکه آنها می توانند در مورد نگرانی ها یا مشکلات خود با شما صحبت کنند، می تواند دنیای متفاوتی را برای آنها ایجاد کند.
کودکان در این سن می توانند:
دمدمی مزاج بودن را تجربه کنند – تغییرات شدید احساسی را داشته باشند.
احساس کنند که زیر بار سنگین تکالیف مدرسه هستند.
مشکلات/نگرانی هایی درباره عادات غذایی خود داشته باشند.
احساس غمگینی یا اضطراب که می تواند منجر به عدم اعتماد به نفس، اعتماد به نفس پایین و سایر مسائل روحی برای کودک شود.
نحوه شروع گفتگو:
زمان و مکان مناسبی را، بدون هیچ فشار و انتظار خاصی، برای شروع گفتگو اختصاص دهید.
زمانی را همزمان با انجام کارهای خانه، آشپزی یا درحال سفر برای صحبت کردن با کودک در نظر بگیرید.
اجازه دهید مکالمه به طور طبیعی جریان داشته باشد – به جای پرسشگری، گفتگو محورباشد.
نسبت به خلق و خوی آنها حساس باشید. اگر روز بدی دارند یا مشغول کار دیگری هستند، زمان دیگری را انتخاب کنید.
گفتگوی باز، صادقانه و مستقیم:
اگر متوجه تغییراتی در خلق و خو یا رفتار فرزندتان شدید، به آرامی به او بگویید که متوجه شده اید و از او بپرسید که آیا دوست دارد در مورد آن صحبت کند. مثلا:
ارتباط آنها و دوستی شان با دوستانشان مانند قبل به نظر نمی رسد – آیا مشاجره داشتند؟
نمرات مدرسه آنها پایین آمده است – آیا موضوع خاصی وجود دارد که با آن دست و پنجه نرم می کنند؟
به نظر می رسد که آنها بداخلاق تر، غمگین تر یا ساکت تر شده اند. آیا موضوعی و یا فکری ذهن آنها را مشغول کرده است.
انجام دهید:
گوش دهید: فعالانه سعی کنید به آنچه می گویند گوش دهید بدون اینکه اجازه دهید افکار و قضاوت شما هدایت مکالمه را در دست گیرد. به نظر فرزندتان احترام بگذارید و او را تشویق کنید.
تصدیق کنید: به آنها اطمینان دهید که افکار و احساسات آنها را درک می کنید، آنها را تشویق کنید تا با شما صریح باشند و اطمینان دهید که در کنار آنها هستید. به آنها یادآوری کنید که شما نیز در این سن بوده اید، آنها را درک می کنید وهمان احساسات را تجربه کرده اید.
راه حل ارائه دهید: از آنها بپرسید که آیا فکر کرده اند که چه چیزی ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد، “به نظر شما چه کاری باید انجام شود؟” اگر این کار را نکردهاند، به آنها پیشنهاد دهید که گوش کنند و با آنها صحبت کنید. آنها را با آنچه که برای احساس بهتر نیاز دارند راهنمایی و حمایت کنید.
انجام ندهید:
به آنها نگویید چه کاری باید انجام دهند. به جای آن، بپرسید چگونه می توانید به آنها کمک کنید.
احساسات آنها را نادیده نگیرید یا دست کم نگیرید. به یاد داشته باشید، صحبت کردن درباره احساساتی که ممکن است برای کودک گیج کننده باشد، دشوار است.
جر و بحث. افکار و احساسات خود را مشاهده کنید و مراقب درگیری باشید. سعی کنید هر گونه درگیری یا مشاجره را در گفتگو در اسرع وقت رفع کنید، اگر این اتفاق افتاد، عذرخواهی کنید و دوباره شروع کنید.
دیگران را سرزنش نکنید. گفتن “این تقصیر مدرسه شماست!” به عنوان مثال، مشکل را بیرونی می کند اما آن را حل نمی کند.
مقایسه نکنید. از گفتن جملاتی مانند «کودکان دیگر این مشکلات را ندارند» خودداری کنید.
به یاد داشته باشید: صبر و ثبات بسیار کلیدی است.
در این سن، کودک شما ممکن است کمتر نسبت به شما ابراز محبت کند و گاهی اوقات بی ادب یا بی حوصله به نظر برسد.
همانطور که آنها مستقل تر می شوند و می خواهند کنترل بیشتری داشته باشند، به احتمال زیاد گاهی اوقات با مقاومت آنها روبرو خواهید شد. این مکالمات جدید هستند و گاهی اوقات می توانند برای کودک شما ناراحت کننده باشند.
به یاد داشته باشید، ممکن است کمی طول بکشد، اما سعی کنید همیشه این را روشن کنید که آنها را دوست دارید و فقط به فکر رفاه آنها هستید.